زندگینامه
در روز عاشورای سال 1323 به دنیا آمد و برای همین نامش را عاشورگلدی (گلدی یعنی آمدن) گذاشتند؛ عاشورگلدی برزین. اما همه او را به جای برزین، گرکزی صدا میکنند چرا که نام یکی از استادانش بوده است.
او از کودکی عاشق موسیقی شد و نوای آن روحش را تازه میکرد. تصمیم گرفت موسیقی بیاموزد. به مادرش گفت که دوتار میخواهد و مادرش اجازه داد گاوشیرده یا اسبشان را برای خرید ساز بفروشد. عاشور گلدی گاو را فروخت و با پول آن دوتار خرید. او هنوز آن دوتار را به یادگار از مادرش نگه داشته است.
هفت سال نزد استادش آموزش دید و در این هفت سال حتی استادش را روی دوش گرفت تا او را از رودخانه رد کند؛ در آن زمان پل نبود و آب رودخانه هم سرد بود. حتی مواقعی پیش میآمد که مرغ یا خروسی را که در خانه داشتند میکشت و به عنوان دستمزد به استاد میداد تا بتواند از او یاد بگیرد.
آن روزها خوانندهای به نام شیخ سهراب در روستایشان بود که نی میزد و شخصی هم به نام آرش برزین در عروسیها آواز میخواند و مینواخت. عاشورگلدی برزین نیز همراه آنها میخواند. او نزد بیش از ۳۵ استاد رفت و به گفته خودش جای جای گرگان را دید.
عاشورگلدی گرکزی از آخرین و بزرگترین بازماندگان موسیقی ترکمن در شمال شرق ایران است. او هماکنون در ۱۵ کیلومتری روستای گرکز از توابع روستای کلاله در استان گلستان زندگی میکند.
از آثار منتشرشده او میتوان به «بولار سِن»، «داگلار هِک»، «قلندر بِلان»، «هَندا سِنی»، «یی گیده 1»، «یی گیده 2» و آلبوم «گرگانیولی» اشاره کرد.
استاد عاشورگلدی از سال1397عضو مؤسسه هنرمندان پیشکسوت است.