خیابان خیام،محله ی سید نصرالدین. اول فروردین سال 1328 آن جا به دنیا آمد. پدرش که مردی عارفمسلک و اهل تقوا بود، نامش را حسین گذاشت. حسین اطمینان تقوا…
به دبیرستان دارالفنون رفت تا دوران دبیرستان را بگذراند. به موسیقی علاقه داشت، به اندازه ای که حدود بیست و پنج سال پیش علی اکبر شهنازی شاگردی کرد. صدای تار و سه تار، نوای آرامشش بود.
سال های دبیرستان که گذشت، دانشگاه او را فراخواند. از همان زمان به ادبیات و فلسفه علاقه داشت و در نهایت مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی و فوق لیسانس فلسفه اش را از دانشگاه تهران گرفت.
اما گرفتن مدرک پایان کار او نبود… به لبنان رفت…بیروت… و در دانشکده ” الشرق الاوسط ” باز هم به مطالعه ادبیات، فلسفه و عرفان اسلامی و مسیحی پرداخت.
هنوز هم عطش دانستن داشت. همین باعث شد تا درویلزی هال آکسفورد، هرچند به صورت مکاتبهای و ناتمام، منطق، فلسفه، تاریخ، اقتصاد و جامعهشناسی بخواند.
هنگامی که بازگشت در دانشکدههنرهایزیبای دانشگاهتهران، ادبیات دراماتیک، تحلیل نمایش و نمایشنامهنویسی تدریسکرد.
در سال 1357 ازدواج کرد و دو دختر به نام های نگار و نوا، دارد. همسر و خواهر او اولین کسانی بودند که آثارش را خواندند و درباره ی آن ها نظر دادند.
حالا حسین اطمینان تقوا نویسنده ای است که آثار قابل تامل زیادی دارد. آثاری مثل: «ورقا»، «فجر اسلام»، «انسان میوهی نخل»، «کُمدی شیطانی» ، «انجیر وزیتون» ، «فیلسوفها». «شاعر افلاکی»، «امیر کبیر» و «مضحکهی ضحّاک» و یک رمان بیست جلدی درباره زندگی رسول اکرم (ص) که نقطه عطفی در کارنامه نویسندگی او بود.
استاد اطمینان تقوا، سه اثر دیگر نیز به نام های «درّه جذامیان»، «نغمیه در زنجیر» و «اشراق» دارد که با یکدیگر پیوندی ساختاری دارند.
اما او به نویسندگی اکتفا نکرد. ترجمه نیز میکند و مجموعه داستان “ققنوس” که شامل چهارده داستان از نویسندگان بزرگ دنیا است و “تفسیر و تحشیه کشف الاسرار” که در ده جلد منتشر شد، از آثاری است که او ترجمه کردهاست.
حسین اطمینان تقوا که او را با نام میثاق امیرفجر میشناسند، مدرک درجه یک هنری دارد و از سال 1395 عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت است.
اکنون همه او را با شهرت میثاق امیر فجر می شناسند. نویسنده ای که فراتر از یک نویسنده است. نویسنده ای که شمس آلاحمد، اولین کسی بود که در گفتگوهای رسمی و در نوشتههایش آثارش را به جامعه ی کتابخوان معرفی کرد و قلم او را ستود.