هنرمندان پیشکسوت از جنگ تحمیلی 12 روزه چه گفتند

هنرمندان پیشکسوت در طول جنگ تحمیلی 12 روزه و تجاوز رژیم اشغالگر صهیونی به خاک ایران اسلامی با انتشار بیانیه ای این اقدامات رژیم کودک کش صهیونی را محکوم کردند.همچنین هنرمندان پیشکسوت عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت به صورت جداگانه با قلم خود به جنگ با رژیم غاصب صهیونی پرداختند که در زیر به آنها اشاره شده است:


شعری از استاد علیرضا غزوه شاعر پیشکسوت و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

صبح ظفر آمده ست، ای یار ای یار
راه تو پاینده باد و عمر تو بسیار

نوبت پیروزی آمده ست ببینید!
فتح گوارای مردمان وفادار

نوبت شادی شده ست ساز بزن ساز
طبله و دف می زنند تار بزن تار

دست مریزاد و مرحبا به شمایان
دولت آزاده کیش و ملت مختار

کار سپردیم دست مردم کاری
مزد کسی می برد که کار کند کار

تیغ قوی تر زنید و هیچ نترسید
پشت و پناه شماست حضرت دادار

عقل سرک می کشد به صحنه و میدان
عشق قدم می زند به کوچه و بازار

فرصت تعجیل نیست، نوبت عقل است
خودسری ات می کند به مرگ گرفتار

ماه به دیدار ماه آمده گویی
نور به دیدار نور آمده انگار

باده ی عرشی بریز باز به جانها
ما همه سرمست عشق و ما همه هشیار

صور قیامت زدند برشو از خواب
دارد بیدارباش می زند انگار

ذلت نمرود را به چشم ببینید
معجزت موسی است گشته پدیدار

قدرت ما را به سنگ خود مکشی باز
هیبت ما را به قدر خویش مپندار

فتنه به راه است فتنه، چشم گشایید
بیدار باشید، ای جماعت، بیدار

دل به فریبش نهیم؟ هرگز هرگز
گوش به صلحش دهیم؟ زنهار زنهار

لعنت بر حرمله، لعنت لعن
تلعنت کن بر یزید بشمار بشمار

دشمن، کفتار هرزه گرد ذلیلی ست
خصم یکی روبه است، روبه مکار

صلح زمانی ست جانگدازتر از جنگ
سست مشو چون تو را به صلح فتد کار

هست گواهم حکیم طوس و نظامی
شاهد من سعدی است و حافظ و عطار

قدر علی را در این زمان بشناسید
قدر ولی را خدای داند مقدار

نیست بزرگ تو خاک درگه این پیر
این همه تهمت مزن به قبله ی احرار

خاک در کیست این که سرمه ی چشم است
بوسه به دستش زنند این همه سردار

هان مهراسید از خوارج صفین
قافله مان را علی ست قافله سالار

قطب همه مرشدان حکمت و عشقی
سیدی و سروری و پیر و علمدار

مسند سرداری سران جنون را
جز تو حکیم بزرگ نیست سزاوار

ناز تو را می کشیم حرف بزن حرف
خدمت تو می کنیم بار بده بار

در عَلم بوفضایلی که تو داری
حلم نبی هست و علم حیدر کرار

عز و بزرگی توراست نزد خداوند
دشمنت آخر ذلیل می شود و خوار

دار به پا کن که من حسینم و حلاج
ترس ندارد ز مرگ میثم تمار

ای وطن عاشقان که جان طلب
تو ما به کسی نیستیم جز تو بدهکار

دست من امروز گرز حکمت و شعر است
گرز بکوبم به چند مغز سبکسار

صحبت اصحاب فتنه را ندهی گوش
گوش دلم گوش کن به حرف گرانبار

تلّ حبیب است این خرابه، ببینید
این همه آواره اند و این همه آوار

ما گل خورشیدی همیشه بهاریم
نسل تو از خواری است و اصل تو از خار

در یمن و غزه نیز رحم نکردی
رحم به طفلان غرق خون شده رخسار

هیچ تر از هیچی و به هیچ نیرزی
در تو نگه کرده ام به چشم خریدار

از چه به گوشت نرفت حرف و نصایح
آن همه گفتار نیک و این همه کردار

یک جا باید جواب می شد و سیلی
آن همه جور و جفا و آن همه آزار

آمده آن دم که تیغ بر تو بخندد
وقت رسیده ست تا که گریه کنی زار

سلسله ات را به باد دادی ای هیچ
سر به سر عاشقان دلشده مگذار

لاف مزن هرزه بدسرشت کج اندیش
حد خود ای خصم بی نژاد نگه دار

گرسنه چشما که چشم سیر نگشتی
دین چه فروشی به چند درهم و دینار

سر به ره عشق می نهیم دوباره
جاده ی عشق است می کنیمش هموار

آمده ام عاشقانه سر بسپار
مجز به ره عاشقی نمی روم این بار

علیرضا غزوه خرداد ۱۴۰۴

یادداشت استاد احمد ناطقی پیشکسوت عکاسی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

در جهانی که حقیقت رنگ باخته و صداقت، قربانی بزک‌های دیپلماتیک شده و بیش از هر زمان، شبیه جنگلی بی قانون و درنده‌خویی شده است. نعره‌های دروغین سازمان‌های بی‌خاصیت بین‌المللی چون سازمان ملل، شورای امنیت، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و کنوانسیون‌های حقوق بشر، پژواکی از سکوت و خیانت‌اند؛ سرودی ناکوک در گوش ملتی که زخم‌خورده‌اند از شمشیر تجاوز و آتش‌افروزیِ سلطه‌گران.آژانسی که باید ضامن صلح و ناظر بی‌طرف باشد، اینک به ابزار جاسوسی صهیونیسم بدل گشته است. آنان که به‌نام راستی‌آزمایی، قدم به مراکز حساس علمی ما گذاشتند، و با دوربین‌های خود، چهره و مسیر زندگی دانشمندان ما را رصد کردند، و سایه‌ موساد را بر جان فخری‌زاده ها افکندند. و در رأس این نهاد فاسد، رافائل گروسی با چهره‌ای دیپلمات‌نما و لبخند دروغین با امضای مرگبارش، پرونده‌های علمی ما را به نقشه ترور بدل ساختند. گروسی، نماد بی‌کفایتی، بی‌وجدانی و خیانت است؛ خائنی که آژانس را از ناظر بی‌طرف به همدست آدم‌کشان بدل ساخت.اکنون که پس از شکست مفتضحانه صهیونیسم غاصب زیر رگبار مرگبار موشک‌های جمهوری اسلامی، نقاب از چهره دروغین ابرقدرت‌ها افتاده است، دلقک هالیوود، دونالد ترامپ، با بمبارانی سطحی و نمایش‌های مسخره رسانه‌ای، خود را قهرمان جنگ می‌نامد. او در حالی از نابودی تأسیسات هسته‌ای سخن می‌گوید که خاکستر حیفا و تل‌آویو، گواهی است بر زوال مشروعیت و قدرت پوشالی‌شان.پایگاه‌های اشغالگر در قطر لرزیدند، جهان از تباهی رژیم صهیونیستی و ارباب خون‌ریز آن آگاه شده، و اکنون در پی فرار از فلاکتی هستند که با دستان خود آفریدند. اسرائیل که روزی با غرور بر طبل تهدید می‌کوبید، امروز در آتش انتقام شهیدان، به تلی از خاکستر بدل شده است؛ و این بهای سنگینی‌ست برای دهه‌ها جنایت بر ملت های مظلوم فلسطین و جهان.در جهان امروز، در جنگل آهن و آتش، چیزی به نام عدالت جهانی باقی نمانده؛ سازمان ملل، شورای امنیت، آژانس انرژی اتمی و نهادهای مدعی حقوق بشر، همه تبدیل به دکور پوسیده‌ای شده‌اند برای پوشاندن رسوایی‌های امپراتوری دروغ.اما در واپسین پرده‌ی این تراژدی، چیزی روی داد که کاخ‌های شیشه‌ای ظلم را لرزاند: خروش موشک‌های نقطه‌زن سپاه ایران، خاک رژیم کودک‌کش اسرائیل را در هم کوبید و استخوان‌های اسطوره‌ی امنیتش را خرد کرد. تل‌آویو، این قلعه پوشالی توهم قدرت، در آتش افتاد. یک‌سوم آن با خاک یکسان شد. حیفا به تلی از آوار بدل گشت. شهرک‌ها سوختند، پناهگاه‌ها لبریز شدند، سامانه‌های پدافندی از نفس افتادند، و ارتشی که روزی داعیه‌ی «شکست‌ناپذیری» داشت، امروز همچون موش‌های هراسان، در دخمه‌های زیرزمینی خزیده است.اینک ترامپ، دلقکِ مغرور و مست از شهرت تلویزیونی، که گمان می‌برد سیاست همان صحنه‌پردازی شوهای هالیوودی‌ست، در حال فروپاشی صهیونیسم، با عجله خود را به صحنه رساند. او که گویا هنوز در نقش فیلم‌های کمدی مانده بود، با حرکاتی کودکانه و حرف‌هایی تهی، تلاش کرد با «بمبارانی سطحی» و شوی تبلیغاتیِ ما هسته‌ای ایران را نابود کردیم! خود را قهرمان این میدان نشان دهد. او، همچون بچه‌ای که اسباب‌بازی شکسته‌اش را زیر آوار پیدا نکرده، ملتمسانه برای آتش‌بس تلاش میکند؛ غافل از آن‌که موشک‌های ایمان، نه بر اساس ساعت ترامپ، بلکه بر مدار وعده‌ی الهی عمل می‌کنند. نمایش کودکانه ترامپ، آخرین تقلای یک امپراتوری فرسوده برای حفظ ظاهر بود. اما حقیقت، پشت شعله‌های حیفا و گردوغبار تل‌آویو، سر برآورد: صهیونیسم شکست خورد. نه در شعار، بلکه در واقعیت میدانی؛ در زیر باران موشک‌هایی که با دقتی مثال‌زدنی، اتاق فرمان، پایگاه نظامی، آشیانه جنگنده، و زرادخانه‌های پنهان را نشانه گرفتند.این پیروزی، نه تنها تلافیِ دهه‌ها ظلم بر ملت‌های منطقه، که تحقق بخشی از وعده خداوند بود.

وعده‌ی نصرتِ مستضعفان. وعده‌ی برآمدن آفتاب از سینه خاک. به برکت خون شهیدان، به نیروی بازوان فرزندان این خاک، و به اراده‌ی خدایی که فرعون‌ها را از تخت می‌کشد، جمهوری اسلامی ایران، استوارتر از همیشه، خواهد ایستاد.

زنده‌باد ایران زنده‌باد اسلام ناب محمدی نابود باد صهیونیسم کودک‌کش و پادوهای احمق و ناتوانش در کاخ سفید
احمد ناطقی۳ تیرماه ۱۴۰۴

یادداشت استاد طاهر شیخ الحکمایی پیشکسوت مجسمه ساز و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت


سلام به ملت غیور ایران زمین

فاستقم کما امرت (سوره هود آیه ۱۱۲)

 پس تو چنان که مأموری استقامت و پایداری کن

جنگ جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گروی همین مبارزات است (امام راحل)

طاهر شیخ الحکمایی

اثر خوشنویسی استاد ناصر نوروزی منش پیشکسوت خوشنویسی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت در خصوص تجاوز دشمن زبون صهیونیستی به ایران

یادداشت استاد حسین نوروزی پیشکسوت هنرهای تجسمی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

تا پای جان برای وطنم می‌مانم

در این سال‌ها بارها از خود پرسیده‌ام: وطن یعنی چه؟

آیا وطن همان خط‌های مرزی است روی نقشه‌ها؟ یا همان پرچمی است که در باد می‌رقصد؟ یا باید در قلب آدم‌ها دنبالش گشت؟
برای من، وطن حضور است. حضور در جان آدم‌هایی که ریشه در این خاک دارند؛ خاکی که با آن زیسته‌اند، با آن گریسته‌اند، در آن عاشق شده‌اند و در آن جنگیده‌اند.
وطن، قصه‌ی پدری‌ است که از بیابان، باغ آفرید.

وطن، صدای لالایی مادری‌ است که در دل شب‌های ترس‌آور، امید را زمزمه کرد. وطن، خون همان جوانی است که بی‌ادعا رفت تا مرزها بماند، تا ما بمانیم.

تا پای جان برای وطنم می‌مانم؛ نه از سر شعار، بلکه از سر تجربه‌ی زیستن در میان رنج و امید مردمی که هرگز دل از ایران نکنده‌اند. در روزگار بی‌مهری و فراموشی، همین مردم، با نان خشک و چشم تر، ایران را بر دوش کشیدند.

آیا می‌توان چنین مردمی را تنها گذاشت؟
آیا می‌توان تماشاگر سوختن خانه بود و دست روی دست گذاشت؟

ما ملتی هستیم که درد را زندگی کرده‌ایم اما خم نشده‌ایم. از تهاجم مغول تا استعمار، از کودتا تا جنگ، از قحطی تا تحریم، ایران ایستاده است؛ نه به مدد قدرت، بلکه به مدد مردم. به مدد فرهنگی که ما را با شعر و خوشنویسی، با فرش و نگارگری، با موسیقی و زبان، به هم پیوند داده است.

در این میانه، هنر وظیفه دارد که بایستد. هنر نمی‌تواند بی‌طرف باشد؛ هنرمند نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد. آن‌کس که نقاشی می‌کند، آن‌کس که می‌نویسد، آن‌کس که می‌سازد، باید صدای مردمش باشد.
اگر امروز خاک خسته است، هنر باید مرهم باشد. اگر امروز زبان‌ها بسته شده، هنر باید فریاد باشد. اگر امروز امید کم‌سو شده، هنر باید شعله‌ور بماند.

من، اگر نقاشم، اگر خطاطم، اگر دستی بر دیوارهای خیال دارم، برای آن است که از ایران بگویم. ایران، نامی که با افتخار و درد درآمیخته است در آثار من، کوچه‌های تنگ کودکی هست، صدای اذان مسجد محل هست، شعر حافظ هست، زخم جنگ هست، آرزوی صلح هست. هر خط، هر رنگ، هر نقطه، پژواکی است از یک وطن دیرینه.

ایران را نمی‌شود تنها گذاشت، حتی اگر خسته‌ایم. حتی اگر رنجیده‌ایم. حتی اگر زخمی شده‌ایم. خانه، وقتی می‌سوزد، ترک نمی‌شود. خانه را بازسازی می‌کنند. وطن را هم باید باز ساخت. با فکر، با هنر، با همدلی، با ایستادگی. بی‌تفاوتی، خنثی‌ترین شکل خیانت است.

می‌دانم که امید دشوار شده. می‌دانم که دل‌ها آزرده‌اند. اما هنوز هم جوانانی هستند که برای ایران نقاشی می‌کنند، شعر می‌نویسند، موسیقی می‌سازند. هنوز هم مادری هست که نان را به دو نیم می‌کند و برای فرزندش از فردا می‌گوید. هنوز هم پدری هست که در سرمای بامداد، برای لقمه‌ای حلال تلاش می‌کند. هنوز هم هنرمندی هست که از دل اندوه، نقش امید می‌زند.

تا پای جان برای وطنم می‌مانم.
زیرا وطن، تنها یک جغرافیا نیست؛ وطن، خاطره است، زبان است، فرهنگ است، مردم است. من از نسل آنانم که وقتی همه چیز از دست رفت، هنوز وطن را در دل نگاه داشتند. آنان که با لبخندهای تلخ، نام ایران را از یاد نبردند.

اگر روزی خاموش شوم، بگذارند اثرم بگوید که صاحبش اهل وطن بود. ایرانی بود. و تا آخرین نفس، در کنار مردمش ماند. بگذار نقاشی‌هایم، خط‌هایم، گفته‌هایم، همه یک جمله را فریاد بزنند:«من از ایرانم. و تا پای جان برای وطنم می‌مانم.»

حسین نوروزی
خردادماه ۱۴۰۴


واکنش استاد رضا بدرالسماء هنرمند پیشکسوت نگارگر و نقاش و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت به تجاوز اسراییل غاصب به ایران

پیام صوتی استاد محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) راوی قصه های ظهر جمعه و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

واکنش استاد محمدرضا شفیعی کدکنی شاعر پیشکسوت به وقایع اخیر

استاد حسین نوری پیشکسوت هنرهای تجسمی و فیلمساز و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

وصیت من

دلنوشته استاد علیرضا عابدی پیشکسوت عکاسی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت در واکنش به تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان

در نخستین ساعات بامداد جمعه، در حالی‌که کودکان معصوم این سرزمین در خواب شیرین رؤیاهای آینده بودند و پدران و مادران پرتلاش در آرامش شبانه آرمیده بودند، پیش از طلوع آفتاب و در سکوت سحرگاهی، صدای مهیب و پیاپی انفجار، سکوت شهر تهران را درهم شکست و دل‌های مردم را به لرزه انداخت.

اندکی بعد، روشن شد که رژیم متجاوز صهیونیستی با نقض آشکار حریم سرزمینی جمهوری اسلامی ایران، دست به حمله‌ای ناجوانمردانه زده است. در جریان این تجاوز، جمعی از دانشمندان برجسته، فرماندهان نظامی و شماری از شهروندان بی‌گناه به شهادت رسیده‌اند.

در این روزهای سخت و سرنوشت‌ساز، بر ماست که با حفظ وحدت، همدلی، و به دور از هرگونه نگاه جناحی، در کنار یکدیگر بایستیم و به عنوان ملتی آگاه، مقاوم و وطن‌دوست، با آرامش و اعتماد به راهبردهای دفاعی کشور، پاسخ قاطع و هوشمندانه‌ای به این تجاوز بدهیم.

بی‌تردید، خون پاک شهیدان این سرزمین بی‌پاسخ نخواهد ماند و ملت شریف ایران، با تکیه بر ایمان، عقلانیت و انسجام ملی، شکست سنگینی را به دشمن تحمیل خواهد کرد و برگ زرینی دیگر در تاریخ پرافتخار مقاومت خود خواهد افزود.

علیرضا عابدی

شعری دیگر از استاد علیرضا قزوه شاعر پیشکسوت و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت برای شهادت سرداران و دانشمندان هسته ای

رشید و باقری از درک ما بزرگ ترند
تقدیم به شهدای بزرگوار شهید سلامی، رشید، باقری، حاجی زاده، طهرانچی و عباسی

ببین که صاحب عشق سلیم و عقل سلیم
به غیر دوست سرش را نمی کند تسلیم

کسی که عطر خدایی گرفته جان و تنش
نگاه کن چه سبکبال می رود چو نسیم

چه عاشقانه و مستانه نوش جان کرده ست
از آن شراب که از کوثر است و از تسنیم

چو صبح سعد غدیر آمد و اذان در داد
زمانه نام شما را نوشت بر تقویم

اگر شهادت پادرمیانی یی نکند
چگونه تازه شود عهد دوستان قدیم؟

سلام بر تو سلامی و حاج زاده ی ما
که بود دانش تان دانش هزار حکیم

رشید و باقری از درک ما بزرگ ترند
که درد شان چه بزرگ است و داغ شان چه عظیم

سران جهل جهان تیر می زنند مدام
به واضحان شفا، شارحان التفهیم

عدوی بوعلی و خواجه اند و بیرونی
چه حکمت است که علامه می کشند و حکیم

حکیم عالم، عباسی است و طهرانچی
در این زمانه که شد عقل و عشق ما تحریم

همیشه سهم شهیدان مان ثواب جزی
لهماره قسمت بدخواه شان عذاب علیم

کریم ابن کریم ایم و از تبار شهید
که هست نسبت صهیون لئیم ابن لئیم

الا بزرگ اماما بزرگتر شده ای
به برکت نفس و غیرت توایم قویم

بزرگتر شده ای ای امام و سرور ما
که یک جهان به بزرگیت می برد تعظیم

ز سحر سامریان هیچ بیم مان نبود
که هست در کف تو این زمان عصای کلیم

هنوز شور تو داریم، پیشوای بزرگ
رضا به راه تو دادیم ای خدای کریم

تو ای ستاره که رخشان تری ز هفت اختر
به حرمت تو قسم می خورند هفت اقلیم

ببین که صهیون کودک کش است و دانش کش
سیاه روی تر از این شد آن سیاه گلیم

هزار مرتبه از نو شکوفه می بندیم
اگرچه ما را از داغ تان دلی ست دو نیم

چه حکمتی ست که خون های پاکتان
ما را به غیر درس شهادت نمی دهد تعلیم

به “رعد” و “فاتح” و “سجیل” و “نازعات” قسم
ز خشم خویش تل آویو را کنیم جحیم

چه غم ز حیلت فرعون و فتنه ی نمرود
که پیر و مرشد ما موسی است و ابراهیم

سپیده بر سرتان لشکر ابابی
لیم که ما عذاب الیمیم، ما عذاب الیم

به خان آخر تاریخ رستمانه بزن
شهاب فاتح ما را به جان دیو رجیم

وطن اگر به منت حاجتی ست
این دل و جانمرا سری ست که با شوق می کنم تقدیم

ز برکت شهدا این وطن حرم شده است
که دور باد حوادث ازین خجسته حریم

یادداشت استاد غلامرضا راه‌پيما پیشکسوت خوشنویسی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت در محکومیت جنایات اسرائیل

بسم الله الرحمن الرحیم
نصر من الله و فتح قریب

تاریخ این مرز و بوم پر است از تجاوزهای پیدا و پنهان دشمن داخلی و خارجی و بیگانه ،که در طول دهه های اخیر همیشه با پیروزی قدرت ایمان و پایداری مردم نقش برآب شده است.
تجاوز مذبوحانه رژیم نامشروع و غاصب صهیونیستی و به شهادت رساندن جمعی از هموطنان و نخبگان علمی و سران نظامی کشورمان اگرچه دردناک است ولی خللی در عزم ملت بزرگ ایران ، در ادامه مسیر انقلاب اسلامی نمی کاهد. این خون‌ها نشانه مظلومیت و حقانیت ماست.
ضمن محکومیت این عملیات ‌کور تروریستی و تسلیت شهادت هموطنان، دانشمندان و بزرگ مردان نظامی کشورمان، همه عزیزان پیشکسوت و هنرمندان فرهیخته و مردم سرافراز ایران را به حفظ وحدت و انسجام ملی دعوت می کنیم.

غلامرضا راه پیما
بیست و سوم خرداد ماه ۱۴۰۴ شمسی
تهران

یادداشت دیگر استاد حسین نوروزی پیشکسوت هنرهای تجسمی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت
تصویر ایران در روز سخت

هنرهای دیداری و وظیفه هنرمندان در مواجهه با تجاوز

در یکی از تلخ‌ترین روزهای تاریخ معاصر، سرزمین ما سوگوار شهادت جمعی از فرماندهان نظامی‌اش شد؛ مردانی که سال‌ها در خطوط مقدم دفاع از ایران ایستادند، امروز هدف حمله‌ای بی‌سابقه و مستقیم از سوی ارتش اسرائیل قرار گرفتند. این فاجعه تنها یک رویداد نظامی نیست؛ زخم عمیقی است بر روان جمعی ما، و بازتابی از نبردی نابرابر که دیگر تنها در میدان جنگ نمی‌گذرد، بلکه در بستر رسانه، تصویر، نشانه و معنا نیز جریان دارد.
در چنین بزنگاهی، کارکرد هنرهای دیداری از سطح زیباشناسی فردی فراتر می‌رود و وارد حوزه‌ی «روایت ملی» می‌شود؛ روایتی که می‌تواند ملت را متحد یا مایوس، امیدوار یا سرخورده، سرافراز یا فروپاشیده نشان دهد. هنرمندان تجسمی—از گرافیست‌ها تا طراحان دیوارنگاره، از نقاشان گرفته تا تصویرگران رسانه‌ای—امروز مخاطبانی پراضطراب، پرسش‌گر و زخمی دارند که به‌دنبال نشانه‌ای از معنا و ایستادگی‌اند.
جنگی فراتر از موشک
جنگی که امروز با آن روبه‌رو هستیم، صرفاً جنگ موشک‌ها و سامانه‌های پدافندی نیست. ما با جنگی پیچیده‌تر مواجهیم؛ جنگ تصویرها، جنگ روایت‌ها، جنگ حافظه‌ها. رسانه‌ها و شبکه‌های جهانی تلاش می‌کنند تصویری متزلزل، انزواطلب و بحران‌زده از ایران ارائه دهند. تصویرهایی که نه فقط مردم ما، بلکه افکار عمومی جهانی را در جهت اهداف سیاسی خاصی هدایت می‌کنند.
در چنین شرایطی، هنرمندان وظیفه‌ای دوچندان دارند. آنان باید تصویری دیگر از ایران ارائه دهند؛ تصویری که نه به دام شعار بیفتد و نه به ورطه بی‌تفاوتی. تصویر ایرانی مقاوم، زنده، فکور و دارای شأن فرهنگی؛ ایرانی که در عین داغ‌داری، سربلند است، و در اوج اضطراب، کرامت خود را حفظ می‌کند.
هنر؛ آینه‌دار احساسات و حافظ حافظه
هنرهای تجسمی زبان احساسات جمعی‌اند. مردمی که امروز در سوگ نشسته‌اند، نیازمند بازتابی صادقانه و وقارمند از آن‌چه بر آن‌ها گذشته‌اند. هنرمند نمی‌تواند در این لحظه تماشاگر باشد؛ او یا غایب است یا در میدان. تصویرگری، طراحی گرافیک، نقاشی‌خط، اینفوگرافی، و حتی دیوارنگاری‌های شهری اکنون می‌توانند تبدیل به ابزاری برای همبستگی ملی شوند.
این هنرها باید نقشی آرام‌بخش اما بیدارکننده داشته باشند. نباید با نمایش خشم خام، آتش ترس را شعله‌ورتر کنند. بلکه باید در عین انعکاس درد، افق نگاه را به آینده بدوزند؛ به امید، به قدرت بازسازی، به استمرار زیستن با شأن.
از تسلی تا تدبیر
ما از هنرمندان انتظار نداریم فقط مرثیه‌خوانی کنند. هنر اگر تنها در اندوه بماند، در بهترین حالت ثبت‌کننده‌ی تاریخ است، اما اگر به امید تبدیل شود، بخشی از سازندگی آینده خواهد شد. طراحی‌هایی که امروز منتشر می‌شوند، ممکن است فردا بخشی از حافظه‌ی ملی ما باشند؛ پس باید با دقت، عمق و صمیمیت خلق شوند.
واکنش فرهنگی به چنین حملاتی، ضرورتی هم‌ارز واکنش سیاسی و نظامی است. همان‌طور که سیاست‌مداران در پی تنظیم پاسخ و دیپلماسی‌اند، هنرمندان نیز باید تصویری ملی از «پاسخ فرهنگی» ارائه دهند. طراحی‌های گرافیکی، پوسترها، موشن‌ها و حتی آثار دیجیتال، می‌توانند سفیران تصویری ملت ما در جهانی باشند که روایت‌ها را با تصویر باور می‌کند، نه فقط با عدد و آمار.
وظیفه‌ی مستقل، واکنش آگاهانه
منتظر فراخوان نمانیم. این روزها نیازمند خلاقیتی خودجوش، اخلاق‌مدار و مسئولانه هستیم. هنرمندان باید بتوانند از دل داغ‌ها، تصویرهایی خلق کنند که هم به هم‌وطن تسلی ببخشند و هم در نگاه جهانی، صدایی اصیل از ایران باشند. نه در نقش تبلیغاتچی قدرت، بلکه در قامت وجدان بیدار جامعه.
تجربه‌ ایران در دهه‌های گذشته نشان داده که آثار هنری متولد بحران، اگر برآمده از حقیقت باشند، ماندگارتر و تأثیرگذارترند. از پوستری که نماد مقاومت شد تا نقاشی‌ای که نشانه‌ای از شرافت ایستادگی بود. امروز نیز چنین لحظه‌ای است.
تصویر ایران، فراتر از جغرافیا
در نهایت، باید یادآور شد که تصویر ایران فقط آن چیزی نیست که از ماهواره یا دوربین دیده می‌شود. تصویر واقعی ایران، در حافظه‌ ملت، در نمادهای فرهنگی، در نگاه هنرمندان‌اش شکل می‌گیرد. اگر امروز درخشش آن تصویر کدر شود، فردا دیگران برای ما تصویری خواهند ساخت که هیچ شباهتی با ما ندارد.
این لحظه، فراخوانی است برای همه‌ ما—نه فقط برای هنرمندان که برای هر شهروندی که با زبان تصویر، نشانه، و روایت آشناست. ما باید روایت خود را بسازیم؛ روایتی راستگو، شریف، و سرشار از امید در میان خاکستر. این، کار امروز ماست.

حسین نوروزی
۲۴ خرداد ۱۴۰۴

شعر حماسی استاد امیر صادقی شاهنامه خوان ، شاعر حماسه سرا و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

مبادا به پای تو خاری رود

کجا بر دلم زخم کاری رود

هر آنکس بسویت نشانه رود

شود کور چشمش به خانه رود

نه بمبی بود مر تورا کار ساز

که یزدان در شادمانیت باز

کند هر زمان هر کجا پا نهی

که جفت تو بادا بهی و مهی

یادداشتی دیگر استاد احمد ناطقی پیشکسوت عکاسی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت (عکاس مشهور جنایات شیمیایی صدام حسین در شهر حلبچه ، جانباز جنگ تحمیلی)

بسم الله قاصم الجبارین
در روزگاری که دروغ جای حقیقت را گرفته، و ظلم در لباس عدالت بر منابر جهان تکیه زده، بار دیگر رژیم اشغالگر، کودک‌کش و جنایت‌پیشه‌ی صهیونیستی، حریم مقدس میهن اسلامی ما را هدف تجاوزی ناجوانمردانه قرار داد.
این رژیم جعلی که از آغاز حیات شوم خود چیزی جز خون‌ریزی، اشغال و ترور در کارنامه ندارد، در نهایت زبونی و درماندگی، فرماندهان رشید و مردان مقاومت را هدف قرار داده، و با بی‌شرمی تمام، دست به جنایتی دیگر زد؛ جنایتی که بی‌گمان با چراغ سبز و حمایت بی‌دریغ ایالات متحده آمریکا صورت پذیرفته است.
ما، ملتی که هرگز آغازگر جنگی نبوده‌ایم، اما هرگاه که مورد هجوم واقع شده‌ایم، با تمام توان از خاک، عزت و آرمان خویش دفاع کرده‌ایم، این بار نیز ساکت نخواهیم نشست. برنامه هسته‌ای ما، نماد حق مسلم و صلح‌آمیز یک ملت مستقل است و هیچ قدرتی نمی‌تواند این حق را از ما سلب کند.
ما به‌وضوح اعلام می‌داریم: تا احقاق کامل حقوق طبیعی و مشروع خود، پاسخ این تجاوز را خواهیم داد و رژیم متجاوز صهیونیستی را با خشم موشک‌ها و اراده‌ی ملت، در میدان عمل مجازات خواهیم کرد.
در جهانی که روز به روز بیشتر به جنگلی بی‌قانون شباهت می‌یابد، و در حالی‌که نهادهایی چون سازمان ملل و شورای امنیت به تریبون‌های بی‌خاصیت بدل شده‌اند، رژیم صهیونیستی همچنان قوانین بین‌الملل را زیر پا می‌گذارد، و مدعیان حقوق بشر نیز یا در سکوت‌اند یا در صف حامیان آن ایستاده‌اند.
ما با اتکال به قدرت لایزال الهی، و با ایمان به وعده نصرت خداوند بر مظلومان، بر دشمنان دون، بر حامیان ظلم، و بر سردمداران کفر و استکبار غلبه خواهیم یافت. آری، این وعده الهی است که:

«وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»
قران مجید- سوره اسراء آیه ۸۱

احمد ناطقی
27 خرداد 1404

یادداشت بعدی استاد احمد ناطقی

  • در پاسخ به آنان که نان از سفره ملت می‌خورند و زبان در کام می‌کشند*در پاسخ به آنان که نان از سفره ملت می‌خورند و زبان در کام می‌کشند*

در این روزگار تاریک که آسمان بر سر انسانیت خراب شده و خون بی‌گناهان هنوز خشک نشده، برخی از اهالی هنر، چنان زبان در کام کشیده‌اند که گویی با جهان بی‌دردان عهد بسته‌اند. آنان که نام هنر بر دوش می‌کشند، اما غیرت و وجدان را پشت در دفاتر دولتی به امانت سپرده‌اند. از بیت‌المال می‌خورند، روی فرش‌های قرمز قدم می‌زنند، در قاب‌ دوربین‌ها ژستِ روشنفکری می‌گیرند، اما به وقت جنایت و فاجعه، به وقت فریاد و قیام، لال می‌شوند.

می‌گویند «ما سیاسی نیستیم!»
مگر خاموشی در برابر ظلم، بی‌طرفی‌ست؟
مگر سکوت در برابر جنایت، بی‌گناهی‌ست؟
نه برادر، نه خواهر! این سکوت، همدستی‌ست.

کسانی که نام هنرمند بر خود نهاده‌اید، اما از رانت دولتی نان می‌برید و در مهمانی‌ها لبخند می‌زنید، نه با مردم‌اید، نه با شرافت. شما به قول قدما، هم از آخور می‌خورید، هم از توبره. هم به سفره‌ی نظام چشم دوخته‌اید، هم در محافل غرب‌پسند ادای دموکراسی در‌می‌آورید.

  • ما هنرمندیم، اما نه بزدل. ما پیشکسوتیم، اما نه بی‌حافظه.*
    و در جهانی که انسانیت تاراج شده، بی‌طرف بودن، خود جنایتی‌ست دیگرگونه.
  • آدم باشید…نه ابزار، نه دکور، نه مترسک.*

احمد ناطقی/ عکاس

هویت ملی

اثر نگارگری استاد رضا بدرالسماء پیشکسوت نگارگری و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

یادداشت چهارم استاد احمد ناطقی پیشکسوت عکاسی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوتیادداشت چهارم استاد احمد ناطقی پیشکسوت عکاسی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

  • فریاد ایران در برابر بیداد*
    در این گستره بی‌کران هستی، جایی که * صلح* می‌بایست ترنم‌گرِ آوای زندگی باشد و * دانش، چراغ راه سعادت بشر* ، دستان پلید * آمریکای جنایتکار* بار دیگر به حریم امن و آرام * تاسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز* ملتی آزاده دراز شده است. این تجاوز ناجوانمردانه، نه تنها نقض آشکار تمامی میثاق‌های بشری است، بلکه فریاد بلندی است بر خفقان حاکم بر * جوامع بین‌المللی نامقدس* ؛ نهادهایی چون سازمان ملل، حقوق بشر،شورای امنیت و آژانس انرژی هسته ای که رسالتشان پاسداری از امنیت و صلح جهانی است، اما در برابر این بیداد، * سکوت اختیار کرده‌* و خفقان گرفته اند،
    آری، این بار نه تنها خانه‌ی * دانشمندان* که تاسیسات هسته ای ما نیز آماج کینه‌ورزی قرار گرفته است؛ گویی این ابلهان، این سرسپردگان ظلم، گمان می‌برند با * بمباران و ترور* می‌توانند * شعله‌های علم و پیشرفت* را در این دیار خاموش کنند. پنداشته‌اند که با حذف جسم‌های پاک، می‌توانند روح آرمان‌خواهی و همبستگی ملت ایران را از میان بردارند. اما زهی خیال باطل! بیهودگی جنایات اسرائیل و آمریکا در این حملات کور و بزدلانه، گواهی است بر ناتوانی آن‌ها در فهم * عمق ایمان و اراده‌ی آهنین* این مردم.

این * جنایتکاران حیوان صفت* نمی‌دانند که با هر ترور، هزاران دانش‌آموز و جوان این سرزمین، با عزمی راسخ‌تر از پیش، گام در راه شهدای علم می‌گذارند و سوگند یاد می‌کنند که * پرچم علم و استقلال* را برافراشته‌تر نگاه دارند. آن‌ها که کورکورانه به این باورند که می‌توانند ما را از صحنه‌ی هستی حذف کنند، نمی‌فهمند که قدرت ما از جایی فراتر از سلاح و سیاست می‌آید. * دین خدا پیروز است* و این وعده‌ی الهی است. ملت ایران، تا پای جان برای دفاع جانانه از عزت و شرف خویش ایستاده و ذره‌ای از آرمان‌هایش کوتاه نخواهد آمد. این فریاد ماست که در گوش تاریخ طنین‌انداز خواهد شد: ما می‌مانیم، می‌سازیم، و * قله‌های افتخار* را فتح خواهیم کرد.

  • احمد ناطقی*
  • اول تیرماه 1404*

🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

یادداشت استاد محمد رضا سرشار (رضا رهگذر) نویسنده پیشکسوت و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

حکایت این روزهای ما…

دیروز در گفتگوی تلفنی با برنامه زنده شبکه یک سیما در مورد دفاع مقدس-۲ در برابر جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، ضمن گفتن تبریک پیروزی بزرگ به ملت ایران، در برابر این دو رژیم جعلی و متکبر، عرض کردم:
[جدا از نیروهای نظامی و انتظامی که در خط مقدم‌‌ بودند، و نیروهای بسیج مردمی که خاکریز دوم دفاعی را تشکیل می‌دهند] همه مردم ما – علی قدر مراتبهم- در این پیروزی بزرگ‌ تاریخی سهیم‌اند: از آن خردسالی که هنگام برخاستن صدای ضدهوایی‌ها ممکن بود بترسد، تا آن همسر و فرزندانی که نگران سلامتی مرد خانه‌ و پدر، شکیبایانه، دوری‌ او را تحمل می‌کردند، تا آن نانوایی که کارگرانش به شهرهایشان رفته‌ بودند و خود یکتنه، در حالی که احیانا خبر شهادت یکی از بستگانش را نیز شنیده بود، با کمک گرفتن از همسر و فرزند خود، تنورش را روشن نگه‌می‌داشت تا نان مردم دچار اختلال نشود، یا کسانی که با شکیبایی در صف دراز بنزینِ روزهای نخست جنگ منتظر نوبت می‌ایستادند و آنهایی که با آب خنک یا شربت یا هندوانه، عطش آنها را فرومی‌نشاندند، و حتی آن جنینی که با برخاستن صدای انفجار به گوشه رحِم مادرش می‌خزید و دستها و پاها و سر و گردن خود را در شکمش جمع می‌کرد….
همه آنها، به سهم خود، در حال شکل دادن به یکی از نقاط عطف مهم تاریخ امروز جهان آخرالزمانی، و مقدمه‌سازان ظهور واپسین موعود و ذخیره خدا در زمین‌اند.
برای این بصیرت و سلحشوری مومنانه، جادارد که این امت بر خود ببالد؛ همان‌گونه که آیندگان به او خواهند بالید.

رضا رهگذر

یادداشت استاد محمود اکرامی شاعر و ترانه سرای پیشکسوت و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

شاعران ، افسران جنگ شناختی

۱-با توجه به رشد سواد رایانه ای، سواد اطلاعاتی و« سواد رسانه ای» شاعران، و قدرت «مهندسی پیام» توسط آنها ( تعیین ، تولید و توزیع پیام )همچنین باعنایت به ظرفیت ذاتی شعر از جمله موسیقی درونی و کناری،آرایه های ادبی،مخیَل و مخیِل بودن و کاربرد شعر در حوزه های مختلف هنری از جمله موسیقی خوشنویسی و .. این روز ها شعرکارکرد و اثرگذاری بیشتری دارد .
در طول تاریخ هم شعر برای برای شورآفرینی در بین مخاطبان، القای پیام،اثرگذاری بر مخاطب و اقناع آنها به عنوان یک گزاره جدی یا حکم ادبی -عرفی رواج داشته است. لذا این روز ها خواسته و ناخواسته شاعران که خالقان و توزیع کنندگان پیام‌ و دارای سواد رایانه ای و رسانه ای لازم هستند و با مهندسی پیام آشنایی دارند در صف اول جنگ نرم و شناختی قرار می گیرند.
چرا که می توانند دیدگاه مردم را نسبت به یک‌موضوع یا مسأله اجتماعی تثبیت نمایند، یا تغییردهند.
می توانند با قدرت شاعری خود، با تکیه بر «سواد رسانه ای» که دارند و ظرفیت ذاتی شعر، روایت تازه و اثرگذارتری از یک واقعیت ارائه کنند و در جنگ روایت ها که این روزها پیشترو بیشترازجنگ نظامیان اتفاق می افتد وزمینه را برای تجاوز نظامی فراهم می کند، مثل افسری کار آزموده عمل نمایند.
۲-شایدروزی که رودکی با «بوی جوی مولیان آید همی» امیر سامانی را به حرکت واداشت و بی کفش و کلاه راهی پایتخت کرد، یا آن هنگام که فرخی سیستانی با قصیده«چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار ،»ش امیر چغانی را با قدرت تخیل و شاعری اش مات کرد و به تحسین واداشت و به حیرت فرو برد قدرت نرم شعر و توان جادویی کلمات منظوم خود را نشان داد.
نقل است که جواهر لعل نهرو برای چگونگی مستعمره شدن هند گفته بود: اول کشیشان با انجیل آمدندبعد تجار و پس از آن کشتی های جنگی پهلو گرفتند واشغال سرزمین و استعمار رسما شروع شد.
اصولاً اروپاییان استعمار را با جنگ نرم و قدرت جادویی کلمات و از طریق کشیشان و با وسیله قرار دادن انجیل شروع کردند و امروز رسانه جای کشیشان و« کلمات بالدار» ،به گفته گابریل تارد ،و تصویر در صف اول جنگ شناختی که مرحله تکامل‌یافته جنگ نرم است، قرار دارند.
۳-خبرآنلاین به نقل علی‌محمد نائینی آورده است که« قدرت امروز تنها در سلاح و تجهیزات خلاصه نمی‌شود؛ بلکه بخشی از قدرت دشمن از طریق جنگ روایت‌ها که ذهن‌ها و ادراک‌ها را هدف گرفته حاصل می شود ودر این حالت دشمن به‌دنبال فروپاشی درونی ملت هاست.
به گفته وی بیشتر مردم‌با«تصویر» زندگی می‌کنند، نه‌با«واقعیت» و این تصویر، حاصل روایت ها است.»
جنگ شناختی، حاصل پیوند جنگ اطلاعاتی، عملیات روانی، و نفوذ در ادراک جامعه است؛ هدف این جنگ در مرحله اول نه تسخیر سرزمین، بلکه تسخیر و تغییر ذهن و همراه‌سازی افکار عمومی با خود است. »
۴- شاعر با توجه توانایی های ذاتی خودش و قابلیت های شعر،و با توجه به مهارت های اکتسابی اش در حوزه سواد اطلاعاتی، سواد رایانه ای و سواد رسانه ای، سواد سیاسی و… خواسته و ناخواسته وارد جنگ نرم و رقابت روایت ها شده است هر چند خودش بر این باورنباشد و چنین هدفی از سرایش شعر در مورد یک واقعیت اجتماعی یا رخداد خبری نداشته باشد.
به هر حال شاعر روایت خودش را از شرایط اجتماعی- اقتصادی جامعه هدف دارد و این امر خواه ناخواه او را وارد دنیای رقابت روایت ها و در سطحی دیگر جنگ روایت ها می کند.
چراکه شاعر این روز ها که« فریب فالور »بر ارتباطات رسانه ای سایه انداخته است، دوست دارد شعرش بیشترین تایید مخاطبان را داشته باشد و این کار او را ناخواسته وارد یک جنگ نرم و در سطحی دیگر وارد جنگ شناختی با دیگرشاعران و فعالان حوزه عملیات روانی و مدیریت افکار عمومی می کند.
لذا می توان گفت ما در عصر« شاعر – رسانه» زندگی می کنیم و شاعر معاصر که تا حد بسیار زیادی در حوزه مهندسی پیام «آتش به اختیار» است و در حوزه پیام رسانی« خود بسنده »و«خودکفا » است با سلاح‌شعر درحکم یک رسانه اثرگذار ظاهرمی شود و روایت خاص خودش را از واقعیت های اجتماعی خواهد داشت و در میدان رقابت روایت ها یاجنگ روایت ها ودر نهایت جنگ نرم و جنگ شناختی در نقش یک افسر کارآزموده و اثرگذار می تواند ظاهر شود در حالیکه شاعران گذشته چون رسانه ای در اختیار نداشتند و «شاعر-رسانه» نبودند به معنی واقعی کلمه اثرگذاری کمتری داشتند.

محمود اکرامی
تیرماه ۱۴۰۴

مصاحبه استاد شکر خدا گودرزی پیشکسوت هنرهای نمایشی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت:

در لحظات حساس تاریخی، اختلافات داخلی نباید مانع از ایستادگی و دفاع ملت در برابر تهدیدات خارجی شود؛ چراکه هرگونه تهاجم به وطن واکنشی متحدانه را می‌طلبد و این واکنش‌ها باید فراتر از منافع فردی و گروهی قرار گیرد.

استاد شکرخدا گودرزی پیشکسوت هنرهای نمایشی و یکی از شاخص‌ترین چهره‌های تئاتر است که در زمینه تئاتر ملی شناخته شده است. او پژوهشگر نمایش ملی، بازیگر شناخته‌ شده سینما و تلویزیون است، وی در گفت‌وگوی خود با ایکنا به این نکته اشاره می‌کند که در لحظات حساس تاریخی، اختلافات داخلی نباید مانع از ایستادگی و دفاع ملت در برابر تهدیدات خارجی شود؛ چراکه هرگونه تهاجم به وطن واکنشی متحدانه را می‌طلبد و این واکنش‌ها باید فراتر از منافع فردی و گروهی قرار گیرد.

مشروح مصاحبه در آدرس ذیل:

https://iqna.ir/fa/news/4289811/مام-میهن-تکیه‌گاه-فرهنگ-و-هویت-ایرانی-در-مواجهه-با-چالش‌ها

یادداشت استاد بیژن بیژنی پیشکسوت موسیقی و هنرهای تجسمی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

دوباره می سازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم اگر چه با استخوان خویش


این روزها ایران عزیز ما در جنگی نابرابر با دشمن قرار گرفته شهرهای ما بمباران میشود هیچ ایرانی وطن پرستی نمی تواند این لحظه های تلخ را فراموش کند هنوز باور نمی کنم که میهنم اینگونه مورد تجاوز قرار گرفته ما هنرمندان باید تلاش کنیم که با آثارمان به مردم سرزمین مان نوید زندگی و ایستادگی بدهیم مگر غیر از این است که هنرمندان می توانند چهره جهان را تغییر بدهند و صلح و آزادی و عشق را به مردم نوید دهند
به هر روی دوباره باید این وطن وطن شود

با مهر و ستایش و اندوه
کمترین بیژن بیژنی
۳۰ خرداد ۱۴۰۴

شعری دیگر از استاد علیرضا قزوه پیشکسوت شعر و ترانه و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

از این پس همه نام مان هست ایران

اگر عاشقی عشق را یاوری کن
جهان را پر از نعره ی حیدری کن

ندیدی که ضحاک لشکر کشیده ست
الا کاوه ی عشق، آهنگری کن

اگرچند آشوب آخرزمانی ست
تو ای خصم این فتنه با دیگری کن

تو ای خصم ما شیشه ی جان ما را
پر از بال و پرهای چندین پری کن

همه آتش است و همه کشته و خون
نگاهی به این خاک خاکستری کن

نشد دین و فرهنگ ما را بگیری
تو بی دانشا همچنان کافری کن

شرورا در آشفته بازار دنیا
تو هر روز شر می خری، شرخری کن

الا کاسب خون طفلان غزه
دل از خودفروشان ببر، دلبری کن

تو جز کشت و کشتار چیزی نداری
همین کار بیهوده و سرسری کن

ببین قبر ضحاک البرز کوه است
ذلیل زبون! دعوی برتری کن

نژاده الا یار ایرانی من
دل خویش را از جهالت بری کن

امام شهیدان ما زنده باشی
تو بر امت عشق پیغمبری کن

نزیبد کسی رهبری را چنان تو
تو ایران فرزانه را رهبری کن

مهین سرور عاشقان، سید ما
خداوند عقلی، بیا مهتری کن

سخن های نغز حکیمانه ات را
به ما گاه گاهی تو یادآوری کن

تو ایرانی و سرور روزگاری
تو ایران من بر جهان سروری کن

دری باز کن سمت ایران دیروز
زبان آوری هم به سبک دری کن

چشاندی به ما شور شیرینی ات را
تو حلوافروشی، مرا مشتری کن

الا پاک ایران من، مادر من!
تو در حق فرزند خود مادری کن

الا پیر تاریخ فرزانه – ایران-
تو قاضی ترینی، بیا داوری کن

چه کردند دیروز و امروز با تو
دلت را از این شوربختان بری کن

از این پس همه نام مان هست ایران
تو این نام را مُهر انگشتری کن

در آتش به رقص آمدی عاشقانه
برقص آ وطن، باز هم دلبری کن

چو رستم یکی تیغ برکش به دیوان
به صهیون یکی حمله ی حیدری کن

عزیزا یکی نعره ی نادری زن
بزرگا یکی کار اسکندری کن

رشیدا، دلیرا، امیرا، نمردی
تو سرلشکری، باز سرلشکری کن

چو تهرانی و حاج زاده نگاهی
به میراث شیرودی و کشوری کن

الا ای که شیراوژن روزگاری
در این خانه جنگ است، جنگ آوری کن

علیرضا قزوه

یادداشتی دیگر از استاد علیرضا عابدی پیشکسوت عکاسی و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

تحلیل کوتاه از وضعیت پس از آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونیستی

آتش‌بس فعلی میان ایران و رژیم صهیونیستی، بیش از آن‌که نشانه صلح باشد، یک تنفس تاکتیکی در میان بحران است. تحرکات اخیر اسرائیل، از جمله تجدید قوا و انتقال تجهیزات نظامی، نشان می‌دهد که احتمال حمله مجدد، هرچند محدود و غیرمستقیم، وجود دارد.

در مقابل، ایران با قدرت و انسجام داخلی، نشان داده که توان پاسخ‌گویی قاطع دارد.
از سوی دیگر، موج اعتراضات جهانی علیه تجاوز آمریکا و اسرائیل، فضای بین‌المللی را به‌گونه‌ای تغییر داده که ادامه جنگ برای آن‌ها هزینه‌ساز شده است.

در نهایت بايد گفت تهدید هنوز وجود دارد، اما قدرت بازدارندگی ایران و فشار افکار عمومی جهانی، فعلاً مانع از شعله‌ور شدن دوباره آتش جنگ خواهد بود.

یاد آور میشم در این موقعیت حساس، مردم ایران باید:

۱. آگاه و هوشیار باشند و فریب شایعات و جنگ روانی دشمن را نخورند.

۲. همدل و متحد باقی بمانند تا دشمن نتواند از شکاف‌های داخلی سوءاستفاده کند.

۳. پشتیبان نیروهای مسلح و مدافعان میهن باشند، با روحیه، دعا و همدلی.

۴. زندگی و تولید را ادامه دهند؛ توقف ما، خواسته دشمن است.

۵. صدای مظلومیت ایران را به جهان برسانند؛ با زبان هنر، رسانه و ارتباطات مردمی.

با پیروزی حق علیه باطل
عليرضا عابدی
۹ تیرماه ۱۴۰۴

🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
به مدد هنر برآشوبیم!

یادداشت استاد حسن دولت آبادی پیشکسوت هنرهای نمایشی (نویسنده و کارگردان) و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت

کودکان، زنان، مردان و مدافعان میهن، به خون غلتیده و روزهای متمادی در آوار مدفون ماندند.

کاشانه ی هموطنانی آوار گشته و آسیب دیدگان بی خانمانند.
در چنین شرایطی پیوستن به صف مردم، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

چگونه می توان چشم برهم نهاد و لب فروبست؟ منتظریم چه شود؟ که خانواده ها و بستگان ما هم کشته شوند و در ویرانه مسکن گزینیم؟ که به قحطی و گرسنگی دچار شویم؟ زیرساخت های کشور بیش از این نابود شوند و دستیابی به غذا و دارو و امنیت ناممکن گردد؟ به مرزها هجوم ببریم، در صف های حقارت التماس کنیم که ما را به پناهندگی بپذیرند، در اردوگاه هایی که شایسته اش نیستیم اسکانمان دهند و لقمه ای نان گدایی کنیم؟

توده های مردم، ولی نعمتان ما هنرمندان، جلودار ابراز عشق به ایران نازنین و دفاع از ارزشهای میهن دوستانه، خشمگین و برآشفته فریاد اعتراض برآورده اند.
زمان، زمان همبستگی است. گلایه از رفتارهای ناصواب را به آرامش پس از طوفان، واگذاریم. اینک مانع قرار گرفتن ایران در وضعیت لیبی، تونس، مصر و عراق شویم.
در تاریخ فردا، که از ما می نویسند. باید پاسخگوی نوادگان سرزمینمان باشیم.
با شهامت به حمایت عملی از ایران تنها مانده، برخیزیم !

به مدد هنر، برآشوبیم
.
همتی باید، بیش از آنچه که هست.

حسن دولت آبادی
نویسنده ، کارگردان، مدرس دانشگاه
۹ تیرماه ۱۴۰۴

متن بیانیه و اسامی هنرمندانی که تجاوز به خاک ایران را محکوم کردند را در لینک زیر بخوانید:

محکومیت تجاوز به ایران از سوی 24۰ هنرمند پیشکسوت
https://kesvat.ir/%d9%85%d8%ad%da%a9%d9%88%d9%85%db%8c%d8%aa-%d8%aa%d8%ac%d8%a7%d9%88%d8%b2-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86/

تحریریه موسسه هنرمندان پیشکسوت

تحریریه موسسه هنرمندان پیشکسوت

سایر اخبار

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا